عصفور

عصفور

به هرحال فکر می کنم فارغ از علاقه، هر انسانی به نوشتن و جایی برای نوشتن نیاز داشته باشد.
اینجا، برای من همان است.

*عصفور گنجشک است، همین قدر فراوان، همینقدر مفت، اما آیا همیشه هرچیز فراوانی بی‌ارزش است؟

آخرین مطالب

۶ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

وقتی پایین آن سنگ سرد زانو زده بودم و با خود فکر می کردم چه چیز مایه قرابت من و این پیر خفته در خاک است قلب و جانم چیزی نمیافت جز رابطه ای پدرانه که از نم روی سنگ می تراوید در وجودم.
تماما احساس می کنم دوستش دارم بی آنکه بخواهم دیدگاه هایش را نقد کنم یا آنکه بخواهم از خیلی چیزها به او گلایه برم.
سخن فراوان است پدرجان اما تنها زیر لب بعضی را زمزمه می کنم . گمان نکنم نشنیده بگیری...

+تنفس می کنم هوای حرم را. غنیمتی است این چند دقیقه، می دانم هوای شهر هر چه سردتر شود آلوده تر خواهد شد.
++کلاس های صبح را از بی حوصلگی نرفتم. علی می گوید باز که شروع کردی؟ می گویم نمی خواهم عادی شوم. می گوید شاعری! و من می دانم حرفش مرادف مجنون است.
+++حاجی بابا بلند شده آمده دانشگاه احوال درسم را بپرسد. این همه راه؟ چطور بغلت کنم پیرمرد دوست داشتنی؟
  • Osfur

-الان دقیقا کجا داریم میریم؟

-مگه قراره جایی بریم؟

-شاید همین قدم زدنه جایی باشه که قرار بوده بریم.

-شاید.

-میشه نشستن تو یه کافه جایی باشه که قراره بریم؟

-همین خوبه؟ یا بریم تو پاساژ؟ اونجا هم یه کافه دنج هست. البته بیشتر پاتوق دختر پسرای جوونه.

-فرقی نداره.

-پس بریم همین جا.


  • Osfur
البته بعد از هر نماز برائت از مشرکین و طواغیت رایج است و نوای مرگ بر فلان و بهمان همواره به گوش. اما اینکه یکهو ببینی بعد از نماز خیل دانشجوها با پلاکارد و دست نوشته ها این برائت را مکتوب اعلام می کنند کمی جای تعجب دارد. ندارد؟
خب شما صاحبان اخبار قطعا می گویید: البته که ندارد!
مگر کسی مانده که اینروزها توهین های ترامپ را به ملت و دولت و خاک و آب و جغرافیا و تاریخ و لباس و خوراک و پوشاک و ... ایران نشنیده باشد؟
تعجب ندارد که!

اما برای من داشت.
برای من که این روزها قوت غالبم عوض اخبار تلویزیون که مدت هاست ندیده ام و کانال های خبری تلگرامی،‌ دروس فی علم اصول شهید صدر است و کتابهای داستانی و چندین و چند کتاب حقوقی و جامعه شناسی و فلسفه خب قطعا جای تعجب دارد. من این روزها بیشتر انتظار دارم علامه بیاید و بعد از نماز برایمان از اصول بگوید یا استاد پاکتچی باز یک جلسه درباره بررسی اصطلاحات فلسفی عقل و نفس در ترجمه یونانی به عربی بگذارد و من باز چیزی نفهمم از حرفها جز حرفهای ربطش!
به هر حال هیچ وقت گمان نمی کردم چند هفته دور بودن از اخبار این همه تاثیرات عجیب و غریب داشته باشد. و اینقدر مرا از دست خودم برنجاند. خب دانشجو درست است که باید دانشجو باشد اما باید آنقدر هم شعورش برسد که دانش فقط چپیدن توی کتابخانه و مطالعه خروار خروار کتاب نیست. وگرنه نه علامه پخمه باسواد کم داریم که می شوند بازیچه دست نه نظریه پرداز بی شعور و جدای از مردم که نظرش درد لای جرز هم نمی خورد.

خب گمانم موضوع کاملا برای خودم روشن شد:)
بهتر است از این به بعد ظهرها حداقل تیتر اصلی روزنامه ها را بخوانم وگرنه گمانم حس اصحاب کهف را داشته باشم بعد از چند هفته دیگر. 
  • Osfur

بهتر است آدم خیلی عشق خرج آدمی که می تواند به یکباره عوض شود نکند. مادرها، پدرها نباید عوض شوند، همانطور که نباید ترکمان کنند یا بمیرند. نباید اینکار را بکنند.

(دست دندان، از مارتیر امیس-همشهری داستان81)


  • Osfur

اما آیا واقعا می توان چیزی را اصلاح کرد؟ آیا هرگز می توان آثار ویرانی بناها و انسان ها را ترمیم کرد تا هر چیزی به همان وضعی که بوده بازگردد؟...درست همانطور که بوده؟

(دانوب خاکستری-غاده السمان)


  • Osfur
و کتب رجل الی ابی ذر، رضی الله عنه: یا ابا ذر، اطرفنی بشئ من العلم.
فکتب الیه: ان العلم کثیر، ولکن ان قدرت ان لا تسئ الی من تحبه، فافعل.
(الحدیث ثانی العشرون من اربعین حدیث-روح الله الموسوی الخمینی)

  • Osfur