عصفور

عصفور

به هرحال فکر می کنم فارغ از علاقه، هر انسانی به نوشتن و جایی برای نوشتن نیاز داشته باشد.
اینجا، برای من همان است.

*عصفور گنجشک است، همین قدر فراوان، همینقدر مفت، اما آیا همیشه هرچیز فراوانی بی‌ارزش است؟

آخرین مطالب

صبح شنبه‌ی بارونی

شنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۷، ۱۰:۳۶ ق.ظ

سلامش میدم، با لبخند و بلند جوابمو میده و میگه «صبح بارونیتون بخیر!»

همینطور که کفشمو از جاکفشی در میارم با همون صدای گرفته‌ی اول صبح میگم: «فقط بارون میتونه صبح شنبه رو قابل تحمل کنه.»

با همون لبخندش بهم نگاه میکنه و همدردانه میگه: «صبح شنبه بین کارگرا هم منفوره، فقط همین بارون میتونه بشوره ببره.»

_چه بوی نم خاکی میاد!

از پله ها پایین میام، هنوز داره بارون میاد.


[از خدمه‌ی بلوک بود، میانسال با قد کوتاه و لباس آبی و سبز بچه‌های تاسیسات]

  • ۹۷/۰۷/۱۴
  • Osfur

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">