عصفور

عصفور

به هرحال فکر می کنم فارغ از علاقه، هر انسانی به نوشتن و جایی برای نوشتن نیاز داشته باشد.
اینجا، برای من همان است.

*عصفور گنجشک است، همین قدر فراوان، همینقدر مفت، اما آیا همیشه هرچیز فراوانی بی‌ارزش است؟

آخرین مطالب

تصاویر

چهارشنبه, ۷ دی ۱۴۰۱، ۰۴:۵۵ ب.ظ

تصاویری در ذهنم از برخی مناظر دلپذیر هست که گهگاه درونم مرور می‌شوند و حالتی عجیب در دلم ایجاد می‌کنند. یکی از آن‌ها منظره دشتی وسیع است از بالای کوهی نه‌چندان بلند،‌ جایی که دقیقا می‌دانم کجاست. در یک روز بهاری و دلپذیر که رگبارهای گاه گاه مرطوبش کرده. دشت پر است از قالب‌های مستطیلی سبز که گندم یا جو یا کلزاهای جوان هستند و مستطیل‌های قهوه‌ای که زمین‌های شخم‌شده و آماده برای کاشت ذرت یا چقندر یا هر کشت پاییزی دیگر. دشت گله گله از نوری که از لابلای ابرهای پنبه‌ای فرار کرده روشن است و اغلب اما در سایه پررنگ‌تر. شهر کوچکی در دورترهاست و روستای کوچک‌تری پای تپه‌ای در نزدیک‌تر. من با گروهی هستم و یک تفنگ شکاری در دست و از نسیم سرد تنم می‌لرزد و به منظره خیره. آه از این تصویر، کاش یکبار دیگر به عمرم تجربه‌اش کنم...

  • ۰۱/۱۰/۰۷
  • Osfur

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">