عصفور

عصفور

به هرحال فکر می کنم فارغ از علاقه، هر انسانی به نوشتن و جایی برای نوشتن نیاز داشته باشد.
اینجا، برای من همان است.

*عصفور گنجشک است، همین قدر فراوان، همینقدر مفت، اما آیا همیشه هرچیز فراوانی بی‌ارزش است؟

آخرین مطالب

آره؛ نه حالا نه هیچ وقت!

چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۶، ۰۳:۱۰ ق.ظ

[- میتونه کمکت کنه؟

-قطعا.

-خب بش بگو کمکت کنه.

- نه حالا نه هیچ وقت! اون خودش باید بفهمه، اگه داد بزنم کمکم کن دیگه مهم نیست. اونوقت مهم نیست اگه کمکم هم کنه.چون دیگه کمکی نمی‌کنه.]


+ به خودم گفتم میدونی این خودخواهیه؟ جواب داد که آره. خندیدم، گفتم پس حسابی فیلسوف شدی!

++میگه ؛ "هر وقت در این باره حرف میزنیم یا میگی صدات نمیاد یا میگی دارم یخ میزنم از سرما." ته صداش گرماست و گنگی، سکوت میکنم و دندونام به هم میخوره از سرمای بادی که عین پیچک دور تنم میپیچه. میگه؛ "پسرم برو داخل سرما میخوری." به زور میگم "باشه، باشه جانم."

+++به خودم برمیگردم و باز میگم: "خسته نشدی هی تصمیم میگیری و عمل نمیکنی؟" میگه: "جای منم بودی غیر از این نمی‌کردی. نمیشه ننوشت. نمیشه گوش نداد. نمیشه." میگم: "پس تصمیم هم نگیر"، میگه، "اون تویی که تصمیم میگیری، احمق!" داد میزنه بدون اینکه مراعات کنه، یاد سالن می‌افتم؛ یکی از اون تکنیکیا وقتی روی پاش تکل زدم داد زد؛  "چیکار می‌کنی احمق؟" خب منم سرش داد زدم "حرف دهنتو بفهم، من هرکار بخوام میکنم!" نگاش می‌کنم، نه! با اینیکی اما نمیشه در افتاد، سکوت می‌کنم، راهی ندارم.

++++از پاسخم که گفتم "قطعا" پشیمون شدم، ترسیدم...قطعیتی نیست، نه اینجا نه هرجای دیگه...

+++++به قول آقای صدیقی؛ بی نیازی از چیزی بسیار افضل است از بی‌نیازی با آن./ گمانم البته نقل از معصوم بود. به هرحال چه خوب؛ بیاید دنبال افضل باشیم./ داد میزنه، این تویی که تصمیم میگیری!

 

  • ۹۶/۱۰/۱۳
  • Osfur

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">