عصفور

عصفور

به هرحال فکر می کنم فارغ از علاقه، هر انسانی به نوشتن و جایی برای نوشتن نیاز داشته باشد.
اینجا، برای من همان است.

*عصفور گنجشک است، همین قدر فراوان، همینقدر مفت، اما آیا همیشه هرچیز فراوانی بی‌ارزش است؟

آخرین مطالب

کی چشم باز کردم؟

چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۴۹ ب.ظ

آدم چشم باز کرد: حوا را دید در پیش وی نشسته چون صد هزار نگار!

دلش به وی مایل گشت؛ آهنگ او کرد.

جبرئیل آمد، گفت: «مه یا آدم! که او تو را حلال نیست تا ملک او را به تو دهد.»

آدم گفت: «پس تو شفیع باش تا او را به من دهند که همه دلم حب او گرفت.»

جبرئیل بازآمد، گفت: «یا آدم، خدای او را به نکاح درست به تو داد. کاوین نقد کن!»

گفت: «کاوین او چیست؟»

جبرئیل گفت: «کاوین حوا آن است که ده بار بر نبی امی عربی هاشمی، محمد، صلوات دهی.»

چون آدم صلوات گفت، جبرئیل دست حوا گرفت و فرادست آدم داد.


[کتاب قاف، بازخوانی زندگی آخرین پیامبر از سه متن کهن فارسی، به ویرایش یاسین حجازی/صفحه۱۸۶]


+این قاف یکی از آن دو رزقی بود که از جانبی که حسابی بر آن نداشتم رسید. سبک، به وقت بین الطلوعین آخرین صبحی که گذشت، و همدمم بود در خلوتی لذیذ که امروز فراهم شد و چه لذیذتر که ۱۱۰۰ صفحه است و بسی مانده تا این همراهی پایان یابد.

++چه نثری، کاش میشد با همین شیوه سخن گفت!/ دریغا کو هم‌صحبتی؟ کو حوصله سخن گفتنی؟

  • ۹۶/۱۰/۱۳
  • Osfur

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">