قاضی
سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۳۲ ق.ظ
[هر چه مینویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم که نبشتنش بهتر است از نانبشتنش.
چون احوال عاشقان نویسم نشاید، چون احوال عاقلان نویسم نشاید،
هرچه نویسم هم نشاید، و اگر هیچ ننویسم هم نشاید،
و اگر گویم نشاید،و اگر خاموش گردم هم نشاید.
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید.]
و پیش از آن مینویسد؛
[ای دوست میترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت.]
و پس از آن به اندوه میگوید؛
[کاش یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی.]
و گمانم پس از آن حالش چندان خوش نمانده باشد.
+میگویند به همدان عودتش دادند تا حکم در زادگاهش اجرا شود. حکم در ششم جمادیالثانی سال ۵۲۵ هجری اجرا شد. قاضی را در پاسی از شب گذشته به دار آویختند تا شهر در خواب باشد و کسی از اجرای حکم آگاهی نداشته باشد.
- ۹۶/۱۰/۲۶