دیفالت
دوشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۳۶ ب.ظ
+از گچپژ محسن رضوانی.از همان ابتدا که این کامپیوتر زغالی را –از دم قسط- برداشتم، تا همین حالیه، دست به فوتوی پس زمینهاش نزدم. دیلینگ دیلیمگ این گوشی هم، همان نسخة کمپانی است. اساساً به دیفالت، وفادارم؛ وفادار و معتقد. تنها جایی که عدول میکنم در همین مکتوبه نگاریها ست. قلمِ دیفالت چیز دیگری ست. من اما – با اینکه «بیزر»م- نامهها را با «بی نازنین» مینویسم. بلکم گوشهای از دامنة تنهایی ما دستت بیاید.شازده جان! عرّ و تیز عاشقانه نمیکنم. باور کن مهر تو، دیفالت این قلب صاحاب مرده است. قلب هم که میدانی؛ سبزة عید نیست که سیزدهم بگذاری روی کاپوت اتول، بزنی به جاده. درِ مسجد است. نه کندنی؛ نه سوزاندنی.
++و خب تو اصلا نمیدانی شاید...| نه، اینجا جای از _با_ تو گفتن نیست، یا نه حالا زمانش نیست ، وگرنه هرجایی جای از تو، با تو، گفتن است و یا نه هر زمان و هر مکان، زمان و مکان از تو گفتن، اما کو دلی که بگوید؟ کو زبانی که بتواند... زمان و مکان توهم است، تو هم میدانی واقعیت چیز دیگری است. واقعیت... کو زبانی؟ کو دلی؟
+++نگارنده خیالباف است... نوشتههای یک خیالباف را جدی نگیرید!
- ۹۷/۰۱/۰۶