بعد صبحانه می توانم بنویسم آقا؟
يكشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۹:۲۶ ق.ظ
گردوهای گرد و درشت و سبک؛ گردوهای گرد و درشت و سبک و تو خالی، پوک، پوست کاغذی، پوست نازک، نازکنارنجی.
[با نان و پنیر و گردوت چای می خوری؟] چه صبح دل انگیزی!
1.فیش ها را باید بخوانم؛ تفکیک قاضی را، تطبیقی را، نسبت سنجی با آرا اندیشمندان را هم. فیش ها؛ ماهی ها را، ماهی ها را را باید بخوانم. می گویی فیش خودش جمع است، جمعش همان مفرد است؛ یعنی یکجورهایی یک ماهی و صد ماهی ندارد، یک فیش و صد فیش ندارد. همه شان می شوند فیش، چه یک فیش چه صد فیش. چه یک ماهی چه هزار ماهی. همه شان جمع اند. فیش باید بخوانم.
2.کتاب ها را هم باید بخوانم، یادداشت هاشان را هم بنویسم. اسم نویسنده هاشان را توی اینستاگرام سرچ کنم و ببینم از روی کتاب چقدر درست تصورشان کرده ام. گاهی حتی با خودم شرط می بندم، می بازم اغلب، می برم گاهی. باختن چیز عجیبی است.
2.کتاب ها را باید بخوانم، این کتاب ها یادداشت نمی خواهند. نویسنده هاشان هم اینستاگرام ندارند. خیلی هاشان حتی اسم اینستاگرام به گوششان نخورده. شاید حالا هم دیگر فرصتی برای رساندن این اسم به گوششان نباشد. این ها را نمی شود شرط بست. نمی برم، نمی بازم، سر زنده بودنشان هم نمی شود قمار کرد، آدم روی زندگی کسی نباید قمار کند ولی باید بخوانمشان، ته همین ماه یک نفر می آید به اسم امتحان، با من قمار می کند سر همین کتاب ها، سر آدم ها.
2.کتاب ها را باید بخوانم.
3.جلسه ها را باید شرکت کنم.
2.یادداشت ها را بنویسم.
2.در نظام گهواره ای آمد و شد یادداشت ها، گهواره را محکم تر فشار بدهم.
(؟)چه صبح دل انگیزی!
شب می خوابم، صبح بیدار می شوم. صبح بیدار شده ام، شب می خوابم. شب می خوابم، صبح بیدار می شوم...
راه همین است، نه؟
دایره وار، سیکل معیوب، نظام سست، سیستم فاسد، فساد سیستمی!
با آرامش و جویده جویده حرف بزن، با آرامش صبحانه ات را بخور.
گردوهای گرد و درشت و سبک و پوک را با نان و پنیر. نان بیات، پنیر پیتزا. با نان و پنیر و گردوت، چای می خوری؟ چای کله مورچه!
چه صبح دل انگیزی!
بعد صبحانه می توانم بنویسم آقا؟
- ۹۷/۰۶/۱۱