قوانینی برای رعایت نشدن
در جامعه ایران در بیشتر مواقع نمیشود با قواعد بخش رسمی کار کرد. جامعه ما بیش از حد تصور مبتنی بر قواعد غیررسمی است؛ مشکل در عدم رعایت قانون نیست، مشکل در آن است که قانون متناسب با شرایط جامعه و نیازهای مردم برای کارکرد بهتر جامعه نیست. زیرا استعمار دو جامعه تفکیکشده در ایران درست کرده است. شما نمیتوانید با آییننامه به یک بازیکن دستور بدهید که خوب بازی کند. در اینجا شکل و دستور و آییننامه عمل نمیکند. اینجا عوامل اصلی تأثیرگذار، عوامل دیگری هستند. تا آنجا که به کشورداری و حکومت مربوط میشود، نوع و مدل حکومت مانند جسم است اما روح این جسم عوامل فرهنگی هستند (رفیعپور، 1393: 713).
اینکه جامعه معمولاً براساس قواعد بخش رسمی کار نمیکند یکی از دلایل عمدهاش قوانین وارداتی است که بدون توجه به فرهنگ و انتظارات مردم ما تدوین شدهاند. پس برای اصلاح این موضوع نیاز جدی به تجدید نظر در فرایند قانون گذاری و دخیل کردن مطالعات اجتماعی پیش از وضع قانون به جای ترجمه قوانین از کشورهای دیگر داریم تا به این طریق بتوانیم قواعد و قوانین مؤثری را در جامعه وضع کنیم و به واسطه آنها بتوانیم جامعه را هدایت و کنترل نماییم، به علاوه باید به شکل جدی برای اصلاح نگرش و فرهنگ مردم نسبت به قواعد جامعه رسمی تلاش نمود.
هرکشور برای انتظام به قانون نیاز دارد اما این قوانین باید منبعث از نیازهای احساس شده مردم، یعنی منبعث از بخش غیررسمی باشند و نه آنکه قوانینی وارداتی از کشورهای دیگر. با این همه، قانون نقش اصلی را در انتظام جامعه ایفا نمیکند. قواعد نانوشته بسیار مهمتر از قوانیناند. آنها مبتنی بر اخلاق و لذا به طور درونی الزامآورند؛ بسیار الزامآورتر از قانون. لذا برای انتظام یک جامعه، رعایت اخلاق بسیار مهمتر از قانون میباشد. اخلاق را هم نمیتوان با قانون و دستورات عمودی از بالا به پایین دیکته کرد. همچنین اخلاق را هم نمیتوان دور زد (رفیعپور، 1393: 722).
باید پیش از قانون گذاری و استفاده از ابزارهای الزامآور به سراغ ابزارهای عقیده ساز و فرهنگساز رفت و با دقت در ساز و کارشان از آنها برای کنترل جامعه از درون خود افراد بهره برد که این مؤثرترین، پایدارترین و بهترین راه کنترل جامعه است و باید توجه داشت فرایندی که یک قانون مطلوب و مؤثر برای وضع طی میکند ابتدا از نیازهای مردم آغاز میشود و اگر قانونی ریشه در نیازهای احساس شده توسط مردم نداشته باشد به احتمال بسیار به شکل درونی در جامعه فراگیر نخواهد شد و شاید تنها با استفاده از ابزار و روشهای استبدادی ممکن است برای مدتی سبب انتظامی ناپایدار شود. اغلب قوانین امروز ما در نظام اسلامی با توجه به ترجمهای بودنشان از همین سنخ میباشند و در وضعیت کنونی علاوه بر نیاز به اصلاح قوانین موجود، نیاز مبرم به اصلاح فرایند وضع قوانین و روشهای کنترل جامعه شدیداً احساس میشود.
[دو برش از کتاب دریغ است ایران که ویران شود نوشته استاد فرامرز رفیع پور است و دو تحلیل واره که این ایام، روزی ده تایشان را می نویسم.]
[گه گاه از این حرف های به ظاهر مفید هم بزنیم بد نیست:)]
- ۹۷/۱۰/۰۸