پیری
پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ۰۱:۴۱ ب.ظ
داشتم سرخوشان میرفتم و صدای موسیقی هندزفریم منو از هر صدایی جدا میکرد و لبخند میزدم که با یه پیرمرده تکیده با محاسن کاملا سفید و صورتی بی روح چشم تو چشم شدم.
دلم خالی شد، انگار با سرعت زیاد وارد یک زیرگذر شده باشم.
من بودم! منی که ۳۰سال قبل مثل حالای من خوش خوشان میرفت و لبخند میزده.
[نمیدونم چرا اینقدر به پیری فکر میکنم اینروزا]
- ۹۸/۰۴/۲۰