عصفور

عصفور

به هرحال فکر می کنم فارغ از علاقه، هر انسانی به نوشتن و جایی برای نوشتن نیاز داشته باشد.
اینجا، برای من همان است.

*عصفور گنجشک است، همین قدر فراوان، همینقدر مفت، اما آیا همیشه هرچیز فراوانی بی‌ارزش است؟

آخرین مطالب

طنطوریه

سه شنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۰۴ ب.ظ


این یادداشت مختصر صرفا احساس من پس از خوانش کتاب است و ارزش دیگری ندارد.


خواندنش بسیار طول کشید، تقریبا سه ماه و در این سه ماه من روزهای عجیبی را گذراندم، بخشی از زندگیم را که هیچ گاه مانندش را تجربه نخواهم کرد. سفرهای مکرر و بی اطلاع دیگران، اتاق های کوچک مسافرخانه ها، اهواز، تهران، قم، همدان و...
من تغییر می کردم و داستانی از یک تغییر بزرگ می خواندم، شب های کنار محبوب بودن را که هیچ اما شب های بی حوصلگی و تنهایی طنطوریه (ترجیح می دهم اسم اصلی کتاب را ببرم) را دست می گرفتم و با رقیه بزرگ می شدم. با عبد و مریم دیوانگی می کردم و با حسن احساس تنهایی و افسردگی و گاه صادق بودم، سرحال و منطقی.
شخصیت هایی که هرکدام دنیایی داشتند و من حس می کردم دنیایم چیزی است مخلوط از همه اینها.
خندیدم، دبکه گوش دادم، دستور پخت غذاهای فلسطینی را دیدم، شخصیت ها را سرچ کردم، فهمیدم ابوعمار همان یاسرعرفات و فالانژها چه قسی القلب هایی بوده اند.
من با طنطوریه زندگی کردم و این بزرگترین چیزی است که یک کتاب می تواند به کسی هدیه بدهد. 
 
  • ۹۸/۰۴/۲۵
  • Osfur

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">