مستحق آتش
من آدم کار مستمر نیستم. راستش من اصلا آدم نیستم، یک معتاد بیارادهی بیدقتم که روحم را به سرگرم شدن فروختهام. کاری نمیکنم که کار باشید، طرحی را پیش نمیبرم. البته طرحهای متعددی میسازم و با همین نقشهکشیدنها روح سرخوردهام را کمی آرام میکنم. طرحهایی که هیچ وقت به سرانجام نرسیدند و پیش نرفتند، چون من آدم کار مستمر نیستم، من آدم کار کردن نیستم. چاق شدهام، نزدیک 88 کیلو، با شاخص توده بدنی 28.4، بیش از 10 کیلو اضافه وزن. بدون ذرهای چابکی و با معدهای که دیگر غذاها را خوب هضم نمیکند.
خستهام، خسته. دیروز تولدم بود و به این خستگی فکر میکردم و اینکه چقدر حالم بد است و چقدر من بدم. بد یعنی کسی که مستحق جهنم است و عذاب. حالا قرار است درست شود؟ با توجه به پاراگراف اول باید بگویم امیدوار نیستم. نمیگویم ناامیدم، ناامید خودش مستحق آتش است ولی امیدوار نیستم و البته خسته. چکار کنم؟ با خودم توی خانه راه میروم و میگویم. چه کار کنم؟! شما میدانید؟ شما کی هستید اصلا؟ کسی هست اصلا؟
- ۰۱/۱۱/۲۱