اعتراض و ملحقات آن
فرض کن! چقدر حرف آماده کرده بودم که در صورت مخالفت با کار پشت هم قطار کنم. اما چه راحت امضا شد و کارها پیش رفت.
شب شعر اعتراض، فی النفسه چالش برانگیز هست، حالا فرض کن بخوای مجوز حضور از خارج دانشگاه و کلی منابع مالی رو هم بگیری. البته غول مرحله آخر مجوز حضور خانوم هاست که البته مشروط به حجاب چادر...
همه میگفتن باید آماده کلی زد و خورد باشم اما خب حاج آقا که ندیده امضا کرد بقیه هم همینطور:/
الان من نمیدونم خوابم، بیدارم، اینا هیپنوتیزم شدن:|
من حواسم نیست، اینا حواسشون نیست! خلاصه اینکه همه چی به طرز معجزه آسایی ساده پیش رفت.
آدم حس میکنه یه توطئه ای چیزی درکار باشه:)
+از فعالیت های سیاسی به شدت زده شدم، تو فعالیت های اجتماعی هم هر چند کلی انگیزه دارم اما دوست ندارم تو چشم باشم. بهتره همینطوره پیش بره.
++من ضد انقلاب نیستم...فکر نمیکردم بچه ها بتونن این تیتر رو کار کنن، اما کار کردن.به هرحال اعتراض به قوه قضاییه تو دانشگاهی که رییس هییت امناش رییس قوه قضاییه است واقعا میتونه جریان ساز شه، البته اگه بعدش صدامونو نبرن.
- ۹۶/۰۹/۱۱