آسانسور مجنون
سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۰۸ ب.ظ
داشتم به این فکر میکردم که فکر کردن به تو کار درستی است یا نه، که در آسانسور باز شد. خالی بود و سوار شدم و بی معطلی G را فشار دادم، طول کشید درش ببندد بعدش چند ثانیهای همانطور ماند و باز شد. پیاده شدم و رفتم توی راهرو و میانه های راه از نمای پنجره قدی ته راهرو تازه فهمیدم آسانسور از جاش هیچ تکان نخورده. برگشتم و دوباره سوار شدم و همینطور دوباره پیاده شدم و باز تا میانه راه و اینبار شاید هم بیشتر رفتم و باز برگشتم و سوار شدم. و درنهایت وقتی خودم را جلوی نمای برج های بلند خاکستری پیدا کردم به این نتیجه رسیدم که نباید به تو فکر کنم و با کلافگی همینطور که پله ها را دوتا یکی پایین میرفتم به این فکر کردم که آیا تو هم ممکن است یک روز در راه رسیدن به کلاست به من فکر کنی؟
- ۹۶/۰۹/۱۴