عصفور

عصفور

به هرحال فکر می کنم فارغ از علاقه، هر انسانی به نوشتن و جایی برای نوشتن نیاز داشته باشد.
اینجا، برای من همان است.

*عصفور گنجشک است، همین قدر فراوان، همینقدر مفت، اما آیا همیشه هرچیز فراوانی بی‌ارزش است؟

آخرین مطالب

افق قرمز

پنجشنبه, ۷ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۲۰ ق.ظ

دستم را به میله سیاه و سرد تراس میگیرم و سرم را جلو میبرم تا از فضای بین دو ساختمان، قرمزی افق را ببینم.

خنکی نسیم خواب را از سرم می‌پراند و سرما از سرامیک های سرد تا  سینه‌ی گرمم بالا می‌آید و محو می‌شود.

هوای دلپذیری است.

همیشه اینطور وقت ها اینجور لذت ها دلم را آرام می‌کند؛ لبخندی روی لبم پهن می‌شود و مطمئن به اتفاقات پیش رو فکر می‌کنم.

چقدر کار که باید...[خمیازه]

چه صبحی:)


+با گنجشک و چنار دلم لرزید، با گنجشک و چنار سردم شد، با گنجشک و چنار...گمانم سرماخوردم.

++اتاق ما تنها اتاق طبقه است که نمازشان را باهم به جماعت میخوانند و صبحانه را بین الطلوعین مفصل میخورند و با هم قاه قاه می‌خندند حتی روزهای تعطیل. راستی چه طور شد که بی هیچ برنامه ای این همه با هم خوب شدیم؟

+++خودم کلیدها را میزنم و اجازه میدهم دو مهتابی زرد پرنور وسط اتاق هم روشن بماند، همه میدانند از نور زیاد متنفرم، پس جای تعجب ندارد که حسین و بقیه آنطور نگاهم کنند:)

  • ۹۶/۱۰/۰۷
  • Osfur

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">