۲۷اردیبهشت۹۵
پنجشنبه, ۷ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۲۱ ب.ظ
حالا، دلتنگم. دلتنگ شما! آمدهام در حیاط بخوابم، چون حجم خیال شما از اتاق من بسیار بزرگتر است و حیاط نیز صد البته جای کوچکی است اما هرچه باشد از آن اتاق بهتر.
دلم برایت شور میزند. الآن کجا هستی؟ چه میکنی؟ خوابی یا بیدار؟ به من فکر میکنی یا نه؟
آه...چقدر دلم برایت تنگ شده...
+سالنامه خاکستری تنها چیزی است که برایم مانده...
++زیرش نوشتهام؛ گاهی دلم برای کسانی که هیچ وقت در من نبوده اند چقد تنگ میشود...
- ۹۶/۱۰/۰۷